نتایج جستجوی عبارت «عبدالرضا خاموشی ۱۳۶۲/۱۱/۲۸» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -زینب ما
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
به خواهر فریادگر طاهره کاوه که زبانش فریاد زینب بود. اما نمی‌دانند چه شبهائی سحر کردیم اما نمی‌دانند اما نمی‌دانند چه شبها خون سرخ خویشتن را با گلاب رنگ بر سنگفرش کوچه‌هامان شاد پاشیدیم اما نمی‌دانند چگونه سینه‌هامان را سپر کردیم بر سرنیزه‌های آب داده هان ای امید سرخ آزادی ای فریاد سرخ درد با ما بمان، اینجا دگر شب نیست ای سبز چشمانت، بمان سرسبز آخر کجا گفتند؟ وقتی که مهمان آمده در خانه صاحبخانه بگریزد آخر کجا گفتند؟ آزادی است مهمان ما مهمان‌نواز خوب یاران رها از بند با ما بمان ای...
شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید محمدرضا بیگی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد محمد رضا بيگي »
بسم الله الرحمن الرحیم احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا و هم لا یفتنون و لقد فتنا الذین من قبلهم فلیعلمن الله الذین صدقوا لیعلمن الکاذبین1 آیا مردم چنین پنداشتند که به صرف اینکه گفتند: ما ایمان به خدا آورده‌ایم، رهایشان کنند و بر این دعوی هیچ امتحانشان نکنند، ( هرگز چنین نیست). و ما اممی که پیش از اینان بودند به امتحان و آزمایش آوردیم تا خدا دروغگویان را از راستگویان کاملاً معلوم کند. با سلام و درود بر...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -جهل
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
سخن بس است زساقی و گل و می ناب بیا تو تا که بجوئیم بس حقیقت‌ها زباغ و زاغ و خزان کم بگو در این وادی که هست قسمت مردم بسی جهالت‌ها حدیث پیر مغان گفته‌اند مردمان از قبل چه خوش بود که بگوئیم از مرارت‌ها مده تو داد سخن از گل و می و مطرب بگو تو از هدف و این همه ضلالت‌ها صنم، صنم زدن مطربان دگر کافیست زچیست یأس مردم محروم و این کسالت‌ها کنون که گویمت ای دوست کم نما سخنت زمست‌های آخر شب پرسی...
قلپ قلپ قمقمه
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در شب عملیات خیبر، اسفندماه 1362، در منطقه پشت دژ بعد از حدود هفت کیلومتر راهپیمائی، نیروهای گردان به پشت میدان مین دشمن می‌رسند. شهید سعید بیگی رو به آقای جواد مبین کرده و می‌پرسد: جواد قمقمه‌ات آب دارد؟ جواد در پاسخ می‌گوید: بله. می گوید: بده تا من کمی بخورم. جواد مبین از او می‌پرسد. مگر خودت قمقمه نداری؟ سعید در پاسخ جواب می‌دهد: دارم ولی اگر آب از قمقمه خودم بخورم نصفه می‌شود و موقعی که...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید محمد مجید داوودی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد محمد مجيد داوودي »
محمد مجید دومین کبوتر خونین بال از تبار شاهدان عاشق و از خانواده مؤمن و متدین داوودی بود که 1341/6/1 در شهرستان نی‌ریز لبخند مهربانی و بقاء را بر لبهای منتظران رسیدنش نشاند. عطر وجودش فضای خانه را معطر و برق نگاهش شادی را به مادر و پدر هدیه نمود. با لطف و هدایت آنان بزرگ شد و برای دانش اندوزی راهی دبستان فرهمندی گردید. دوره راهنمایی را در مدرسه راهنمایی ولی‌عصر(عج) گذراند و مقطع متوسطه را در...
دوک نخ ریسی و کالک عملیات
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در سال 1362 که گردان کمیل در پادگان الغدیر اصفهان مشغول انجام تمرینات هلی‌برد بود. بخاطر حساسیت مسأله و اینکه دشمن متوجه نشود به برادران تأکید شده بود که مسأله را کاملا" محرمانه تلقی کنند و مرخصی که می‌روند، صحبتی راجع به چگونگی عملیات و تمرینات و آموزشها نکنند. در همان ایاّم یکی از نفرات گردان که از مرخصی به اصفهان برگشته بود، وقتی که مسئول آموزش مجددا" روی محرمانه بودن کار و تمرینات تأکید می‌نمود، گفت: خدا...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید فرهنگ زردشت
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد فرهنگ زردشت »
حدیث لاله‌ای است که دل دریایی داشت و از آتش فراق سینه‌ای سوزان. در پی وصل بود و در سر هوای رفتن داشت. فرهنگ، ۱۳۴۶/۱۰/۱۵ در شهرستان نی‌ریز، میان خانواده‌ای متدین و مذهبی دیده به جهان گشود. در کودکی چابک بود و زرنگ. دوره ابتدایی را در دبستان فرهنگ اسلامی و دوره راهنمایی را در مدرسه راهنمایی شهید مصطفی خمینی شهرستان نی‌ریز گذراند. برای ادامه تحصیل به هنرستان شهید باهنر رفت و با موفقیت مدرک پایان دوره متوسطه...
گفتن کلمه‌ای که اول آن مو است ممنوع
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
بعد از بمباران سال 1362 در منطقه جفیر که تعدادی از بچه‌ها شهید و مجروح شدند‌. آنها مدام در مورد بمباران و موشک و هواپیما و.... صحبت ‌‌می‌کردند. یکی دو روز بعد در چادر نشسته بودیم. شهیدان سعید بیگی، محسن پرهوده، محمد حسین کردگاری و آقایان قاسم زالپور، عزیز درویشی، غلامعلی فرخ و علی تاجبخش همه گرم صحبت بودند. یکی از برادران دانشجو هم به دیدار جبهه آمده بود. یک مرتبه یک موش بزرگ از یک طرف چادر...
کلیات عملیات والفجر 2
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر دو »
عملیات والفجر 2 در تاریخ 29/4/1362 در منطقه غرب پیرانشهر‌، در حد فاصل بین ارتفاعات قمطره و تموچین با رمز یا الله یا الله یا الله آغاز گردید‌. اهداف این عملیات عبارت بود از‌: 1- انهدام نیروی دشمن. 2- تصرف ارتفاعات سرکوب منطقه. 3- تصرف پادگان حاج عمران و تسلط برشهر چومان مصطفی. پادگان حاج عمران در موقعیتی سوق الجیشی واقع شده بود. بدین ترتیب که از شمال به ارتفاعات چنارستان و کلاشین‌، از جنوب به ارتفاعات بسیار مرتفع سکران و کدو...
شهدا سال 61-زندگینامه شهید سید کمال‌الدین مظلومی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد سيد کمال الدين مظلومي »
سیدی نورانی از سلاله پاک رسول‌الله (ص) در روستای ده‌ریز از توابع شهرستان نی‌ریز در سال ۱۳۳۵ محیط خانواده‌ای متدین را روشن نمود. به اذن خدا اذان و اقامه را در گوشش خواندند و نام مبارکش را «سید کمال» خطاب کردند. هنوز دست‌های مهربان و پر عطوفت مادر موهای زیبای سید را شانه نکرده بود که فلک او را از نعمت داشتن مادر محروم ساخت. غم سنگین بی‌مادری روحیه لطیف و ظریف کودکانه او را سخت متأثر ساخت...